اگر بخواهیم چگونگی رفتار در انسان ها و حیوانات و گیاهان را بررسی کرده ونقش آنها را در هستی مقایسه کنیم ، پی می بریم که انسان ها نسبت به حیوانات و گیاهان در درجه پایین تری از نظر رفتاری قرار دارند. تعجب نکنید، اگر در قبال شرح وظیفه هر موجودی ، امتیاز صفر در نظر بگیریم،حیوانات و گیاهان ، چون همیشه شرح وظیفه خود را، به نحو احسن انجام می دهند ، یعنی ، یک درخت سیب همیشه ، در هر شرایطی سیب می دهد ، امکان ندارد یک بار هوس کرده و گلابی بدهد. و یک گاو همیشه شیر می دهد و یک مرغ همیشه تخم می گذارد. امکان ندارد در شرایطی وظیفه شان را عوض کنند.پس صفر امتیاز دارند. و اما انسان ................
شرح وظیفه هر انسانی ، در کتاب مقدسش ، توسط پیامبرش ، برایش آورده شده است. یعنی اگر انسانی دروغ نگوید ، دزدی نکند ، غیبت نکند ، به درماندگان کمک کند ، کم فروشی نکند ، عباداتش را کامل به جا آورد ، از حرامات دوری کند ، تهمت نزند ، و تمام کارهایی که در کتاب دینی اش به آن سفارش شده انجام دهد و از تمام مواردی که نهی شده ، دوری کند ، .... تازه به درجه حیوانات و گیاهان رسیده و صفر امتیاز می گیرد. البته این بی ارزش بودن انجام وظایف را اثباط نمی کند ، چون انسان متعالی هیچگاه انجام تکالیف را کافی نمی داند و انجام آنها را با عشق و معرفت همراه می کند.
همچنین انسان به دنیا نیامده تا کاری غیر از اینها انجام دهد و با این کارها تازه شرح وظیفه اش را انجام داده است.
حال انسانی که ، دروغ می گوید ، غیبت می کند ، تهمت می زند ، و افکار پلیدی در سر داردو...........امتیازی زیر صفر می گیرد و درجه اش از حیوانات و گیاهان پایین تر آمده و تنزل می کند . یعنی ، یک انسان معمولی ، درجه ای بسیار پایین تر از حیوانات و گیاهان دارد.
خوب ، فکر می کنید باید چه کار کرد تا یک انسان متعالی شد و به درجه اشرف مخلوقات رسید و از نقطه صفر بالاتر رفت؟..............
نکته آخر اینکه ، این بار اگر با کسی بگو مگویی داشتیم و به ما لقب حیوان را داد ، (هر نوع حیوانی ) بدانیم که به ما ارتقا. مقام و درجه داده و باید از او بسیار متشکر بود که لااقل از زیر صفر ما را به صفر رسانید.....
زرّین صادقی
22 تیر ماه 90
سوختم و ، لال شـدم من تهی از مآل شـدم
سوختم و ، شاد شـدم از قـفـس آزاد شــدم
سوختم و ، دم نـزدم باده ای بی غم نـزدم
جان تهی ازخاک شدم در رهت بی باک شدم
در رهت از سر گـذرم بی کس و بی بر گذرم
ساده بگم ، دود شـدم بی دل و بی پود شـدم
شمع شدم ، نور دهـم دیـده ای بـر کور دهـم
آه تـن خـسـتـه شـدم قـفـل در بـسـتـه شـدم
چـون نگـهی زیر کنی تـو کـرمی ، مـیـر کـنی
من بـه درت مـورشدم از غـضبـت دور شـدم
گـر شه شاهان گـذری بـر دل ایـن پـیـر نـظری
از نـگهت شـاد شــدم در وطــن آبـاد شــدم
زرّین-20/2/86
اثر استاد فرشچیان